جدول جو
جدول جو

معنی پذیرا شدن - جستجوی لغت در جدول جو

پذیرا شدن
پیشواز رفتن استقبال کردن
تصویری از پذیرا شدن
تصویر پذیرا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پذیرا شدن
تقبل کردن
تصویری از پذیرا شدن
تصویر پذیرا شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
پذیرا شدن
به پیشواز کسی رفتن
تصویری از پذیرا شدن
تصویر پذیرا شدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بپیشواز شدن باستقبال رفتن استقبال کردن، بجنگ شدن ببرابری و مقابله شدن، یا پذیره شدن سخنی را. پذیرفتن آن قبول کردن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پذیره شدن
تصویر پذیره شدن
جلو رفتن، پیشواز کردن
پذیرفتن، قبول کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پذیره شدن
تصویر پذیره شدن
((~. شُ دَ))
جلو رفتن، پیشواز رفتن، به مقابله رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پذیرانیدن
تصویر پذیرانیدن
قبول کنانیدن قبولاندن، تکفیل، معترف گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پذیرا سخن
تصویر پذیرا سخن
سخن پذیر پندپذیر نصیحت نیوش، سخن خوب سخن پذیرا سخن مقبول و مطبوع
فرهنگ لغت هوشیار
ظاهر شدن آشکار گردیدن ظهور نمایان شدن تبین تجلی: چون پیدا شد که چیست لون پیدا شد که چیست بینایی. نخست آنکه یابی بدو آرزو ز هستیش پیدا شود نیک خو. (شا. بخ 2382: 8) -2 معلوم گشتن مشخص گردیدن ممتاز شدن: ... تا این از آن پیدا شود، حاضر آمدن حاضر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیدا شدن
تصویر پیدا شدن
آشکار شدن، نمایان شدن، یافته شدن، به وجود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیدا شدن
تصویر پیدا شدن
((پِ شُ دَ))
ظاهر شدن، معلوم گشتن، یافته شدن، به وجود آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیر شدن
تصویر پیر شدن
کلان سال شدن کهن سال گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
उम्र बढ़ना
دیکشنری فارسی به هندی
বয়স বাড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی